تحلیل چشم انداز سند توسعه گردشگری توسط مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی

تحلیل چشم انداز سند توسعه گردشگری

تحلیل چشم انداز سند توسعه گردشگری توسط مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی

اگر چه چشم انداز میتواند ابزاری برای انگیزش باشد، اما نقش اساسی آن، انسجام بخشی به ارایٔه یک دیدگاه یکپارچه است. در چشمانداز حاضر پنج محور اساسی مد نظر قرار دارد که تنها به اهداف و بایدها اشاره دارد و آنچه که به عنوان چشم انداز از آن انتظار میرود را دارا نیست:

  •  تأکید بر توسعه پایدار
  • بهره برداری منطقی از میراث
  • به کارگیری حداکثری از بخش خصوصی
  •  رقابت پذیری در سطح منطقه
  •  تأکید بر ارزش های حاکم

پنج محوری که از جهاتی خیلی آرمانی نیستند و از هر برنامه توسعه راهبردی در بخش گردشگری انتظار داشتن آنها را میتوان داشت. به بیانی چشم انداز حاضر به مواردی تأکید کرده است که نه الزاما الهام بخش و نه الزاما به تقویت هویت مشترک می انجامند.

متن چشم انداز، در نگاه اول تنها هدف روشنی که مد نظر دارد، برتر شدن صنعت گردشگری ایران در منطقه است. به نظر میرسد، آنچه دغدغه اصلی تدوین کنندگان سند است، ارایٔه آمیخته ای از اهداف، شیوه ها و رویکردهاست نه ماهیت و چگونگی هدایت آن.

بنابراین به گردشگری به عنوان کالایی قابل عرضه و رقابتی نگاه شده است که باید برای بیشتر سود بردن از آن تلاش های بیشتری انجام داد. اما مسئله گردشگری کشور چیست که برنامه توسعه راهبردی آن به برتری در منطقه تأکید کرده است؟

آیا صورت مسئله گردشگری کشور این است که زیرساختهای بسیاری وجود دارد و استعدادهای استفاده نشدهای آماده عرضه است و باید برای بهره برداری از آنها به میدان رقابت وارد شد؟

آنچه مشخص است شرایط گردشگری کشور هیچ شباهتی با آنچه ترسیم شده است ندارد و حتی در این مسیر هم اقدام های منسجمی مشاهده نمیشود.

یکی از کلیدی ترین موضوعات گردشگری کشور، نبود زبان و فهم مشترک بین ذینفعان مستقیم و غیرمستقیم گردشگری است.

این یعنی پدیده فرهنگی، ارزش زا و بالقوه گردشگری در کشور همچنان دارای تعریف واحدی نیست. یعنی تبیین صحیح مفهوم گردشگری، در بین ذینفعان کلیدی همچنان صورت نگرفته است و اختلاف نظرهای اساسی بین آنها وجود دارد. اینکه «گردشگری جمهوری اسلامی ایران چیست و چه انتظاراتی از آن میرود» باید طرح و حل شود تا نحوه به کارگیری و بازار رقابت آن مورد بررسی و توجه قرار گیرد. تعریف تجارت و توسعه کسب وکار حول محوری که همچنان مبهم و گنگ است، خطای استراتژیک خواهد بود.

بومی سازی یا تبیین بومی مفهوم گردشگری جمهوری اسلامی ایران موضوعی است که همچنان در دستور کار قرار نگرفته و انتشار اسناد بالادست بدون توجه به این خلأ معنایی مفید نخواهد بود. هرچند متن چشم انداز مشخص نکرده است که چه برتری از گردشگری کشور را مد نظر دارد. برتری در منطقه بدون تعریف کردن شاخصه کلیدی «برتر بودن»، یک ادعای بی پشتوانه و نامشخص است. صنعت گردشگری کشور با توانایی های مفهومی، معنایی و معنوی نهفته بیش از آنکه نیازمند «برترین» شدن عامیانه داشته باشد، باید «مفهومی تر و عمقیتر درک شدن» را مد نظر قرار دهد. به نظر ادعای «اثرگذارترین» یا «معنامحورترین» برای صنعت گردشگری جمهوری اسلامی ایران مناسبتر است.

در این بخش نبود نظریه سیاستگذاری فرهنگی بومی در تدوین این سند مشهود است. درحالی که الگوی پایه و بومی جمهوری اسلامی ایران، الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت است، در این سند هیچ اشاره و بهره برداری از آن صورت نگرفته است و تکیه اصلی با لحاظ رویکرد توسعه پایدار بر مبانی غربی توسعه قرار داده شده است. در این الگوی پیشرفت بومی به ارزشهای بنیادین فرازمانی و فرامکانی تأکید شده و بهره برداری کارامد و عادلانه از طبیعت را در کنار عدالت همه جانبه و مسیٔولیت پذیری مد نظر دارد.
مبتنی بر این الگو، پیشرفت مطلوب با محوریت فرهنگ صورت میگیرد و ارزشها و آرمانها در زیست بوم ایران به صورت عقلانی، مؤمنانه و متعهدانه دست یافتنی است. از چشم انداز انتظار میرود، دارای خصوصیاتی باشد تا هویت مطلوبی به دست آورد. این خصوصیات عبارت است از: مبهم نبودن، روشنی، همسویی با فرهنگ، منطقی و واقع بینانه بودن و تا حد امکان کوتاه و به یادماندنی بودن.

بررسی موشکافانه تحلیلی و محتوایی چشمانداز با توجه به شاخصه های مطلوبیت به شرح زیر است:

متن چشم انداز مبهم است و مشخص نمی کند که منظور از «ارزش حاکم»1 چیست و یک عبارت خنثی است که هر مفهومی را میتواند دربرگیرد. درحالی که میتوانست با توجه دقیق و انتخاب مناسب کلمات این بخش را معنابخش و الهام بخشترین قسمت متن نماید.

ارزش حاکم مفهومی غیرشفاف و کلی است که نمیتوان برمبنای آن دورنمای روشنی ترسیم کرد. درحالی که طبق الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، ارزشها در ساحتهای ارتباطی انسان با خدا، خود، خلق و خلقت ساری است و اصول آن از طریق عقل و فطرت و با تکیه بر کتاب و سنت قابل شناخت است.
اگر در مراحل تدوین این سند راهبردی توسعه، الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت مبنا قرار میگرفت، بهراحتی ارزشهای بومی تدوین میگردید و عملاً الگوی بومی پیشرفت توسعه نظری پیدا مینمود.  اگر ادعای چشمانداز تأکید بر رویکرد توسعه پایدار است، بنابراین تکلیف بسیاری از مواضع روشن است و نیازی به مطرح شدن «استفاده منطقی از میراث» نیست. بنابراین این بخش نوعی زیاده گویی به حساب می آید.

ادعای مطرح شده درمورد «مشارکت پذیری بخش خصوصی» براساس واقعیت کسب وکارهای فعال کشور تدوین نشده است. اقتصاد کشور به شکل اقتصاد نفتی و با غلبه دولت به سایر بخشها مدیریت میشود. متأسفانه بخش خصوصی جایگاه قدرتمندی در اقتصاد ایران ندارد و زمینه های لازم برای ارتقای جایگاه آن با واگذاری ها  فراهم نشده است.
موضوعاتی مثل دخالت نهادهای دولتی و عمومی غیردولتی، نامناسب بودن فضای اقتصاد کشور، مشکلات ساختاری شرکتهای دولتی، دید منفی نسبت به بخش خصوصی و … است.1
اینکه اثر حضور و سرمایه گذاری بخش خصوصی در اقتصاد کشور بیشتر از بخش دولتی است و دولت باید از سرمایه گذاری در بخشهایی که به نوعی با بخش خصوصی در رقابت هستند جلوگیری کند گزارهای صحیح است، اما با شرایط فعلی مطابقت ندارد.2
بنابراین مطرح شدن موضوع مشارکت پذیری بخش خصوصی به این شکل در چشم انداز سند، برمبنای زیرساخت و اقدامات عملیاتی است که همچنان فراهم نشده است و خواسته اقتصاد کشور است.
این خواسته باید در برنامه دیگری با زمینه اقتصادی مطرح و محقق شود تا در این سند به عنوان یکی از بخشهای چشمانداز مورد نظر قرار گیرد.

مطرح شدن «کشوربرتردرمنطقه» درچشم انداز این سند غیرواقع بینانه است. الهام بخشی چشم انداز باید از مسیر واقع بینانگی انجام شود و برمبنای انتخاب های صحیح صورت گیرد. درست است که گردشگری ایران دارای ظرفیتهای بالقوه بسیاری است که میتواند در سطح منطقه و جهان موجب رقابت پذیری کشور شود. اما از آن جهت که توسعه گردشگری ایران در فاز ابتدایی3 خود قرار دارد، اولویت اصلی توسعه گردشگری کشور باید برمبنای توسعه گردشگری داخلی قرار گیرد نه محور قرار دادن گردشگری ورودی.4
همچنین با توجه به شرایط کشور در جامعه جهانی و تلاشهای استکبار برای سیاه نمایی در مورد کشور و تأثیرپذیری گردشگری ورودی از پیامدهای این اقدام ناجوانمردانه، تمرکز بر شکلی از گردشگری که نسبت به این رخدادها حساس است، اقدامی اشتباه است. همسویی با فرهنگ و ارزشهای جامعه یکی از مهمترین خواسته ها و بایسته های یک سند راهبردی است که این سند برمبنای پیش فرض های توسعه پایدار به این موضوع پرداخته است.
در رویکرد توسعه پایدار برخلاف رویکرد ایرانی-اسلامی پیشرفت، فرهنگ و همسویی با آن برای دستیابی به توسعه مطرح میشود و یکی از الزامات توسعه است. درحالی که در الگوی ایرانی-اسلامی پیشرفت، فرهنگ و ارزشهای فرهنگی، خواسته اصلی و غایت پیشرفت در نظر گرفته میشود و تمامی تلاشها در راستای تحقق آن همراستا میگردد.

جمع بندی چشم انداز بنابراین به نظر میرسد، چشم انداز حاضر فاقد انسجام درونی و برخورداری از خصوصیات یک چشم انداز مطلوب است. اما دارای ابهامات اساسی، غیرواقع بینانه و غیرماندگار است. فقدان جهت گیری نظری و انتخاب نکردن صحیح مسئله اصلی گردشگری و بی توجهی به الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، این چشم انداز را آینده ای محتمل ولی غیرکارامد، غیرالهام بخش و غیربومی مینمایاند.

 

  1. این ارزش بهتر است دارای جنبه های تعامل بین فرهنگی و معنا محوری باشد. بازاندیشی گردشگری با رویکرد تعارف فرهنگی، ارزشهای همدلی، همزیستی، آبادانی و آگاهی که با تعارف(همشناسی فرهنگی) و تعرّف(شناخت آیات طبیعی) ممکن میشود، بهمثابه اهداف و غایات گردشگری تعارفی طرح میشود.
  2.  علی چاغروند، واکاوی موانع نقشآفرینی بخش خصوصی در اقتصاد، خبرگزاری تسنیم، کد خبر 2518511.
  3. غلامعلی حاجی و مینا عسگری، 1۳۹۰، اثر سرمایه گذاری خصوصی و دولتی بر رشد اقتصادی در ایران، فصلنامه اقتصاد کاربردی، سال دوم، ش5، صص ۹۹-122
  4. دادههای بین سال 1۳87 تا 1۳۹8 نشان میدهد که گردشگری کشور بهصورت غیربرنامهریزی شده و مبتنیبر ابزارها و تواناییهای خانوادگی در جریان است. خانوارها بهجای استفاده از تورها و سیستم حملونقل عمومی به تجهیزات شخصی و خانوادگی تکیه کردهاند و انباشت جمعیت در پهنه های جغرافیا بیشترین عامل برای جذب گردشگران است. زیرا خانوارها برای کاهش هزینههای خود به اقامت در خانه دوستان و آشنایان تأکید دارند تا اقامت در هتل و مسافرخانه. همچنین موضوع کاهش کیفیت تجربه گردشگری در این بازه زمانی گزارش شده است که نشان میدهد افزایش تعداد سفرهای داخلی با افزایش کیفیت تجربه همراه نشده است.
    همچنین ثابت ماندن تعداد خانوارهای سفر نرفته در بازه زمانی مورد بحث، نشان از باقی ماندن عدم دسترسی برای گروهی از جامعه است که این نیز نشان از توزیع ناعادلانه سفر در بین خانوارهای ایرانی است. آنچه مسلم است انتظار از توسعه گردشگری نه صرفاًافزایش تعداد سفرها بلکه ایجاد ارزشهای مکمل اجتماعی، اقتصادی و محیطی در کنار هم است. آنجه بهعنوان پیامد توسعه گردشگری مورد انتظار است، افزایش کیفیت تجربه در بین گردشگران است که متأسفانه محقق نشده است. لذا ادعای اینکه گردشگری کشور در فاز ابتدایی توسعه قرار دارد مبتنیبر این مدعاست. برای کسب اطلاعات بیشتر به گزارش مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی با عنوان بررسی وضعیت گردشگری داخلی بهمنظور دستیابی به چالشهای سیاستی این حوزه با شماره مسلسل 1785۰ مراجعه شود
  5. دو دلیل کلیدی در اینباره وجود دارد: اول اینکه با تاأید بر گردشگری داخلی و توجه به تقاضای داخلی، توسعه زیرساختها صورت میگیرد. هر مقصد با توجه به میزان جذابیتی که دارد مورد استقبال قرار میگیرد و منابع مالی تزریق شده توسط گردشگران داخلی موجب توسعه می ردد. مقاصد توسعه یافته و دارای ظرفیت در ادامه میتوانند خدمات مورد انتظار گردشگران ورودی را فراهم سازند و میزان توسعهیافتگی بالاتر خدمات به اسطه تقاضای گردشگری داخلی، ظرفیتهای بیشتری برای جذب گردشگران ورودی بههمراه خواهد داشت.
    اما آنچه عامل این توسعه است، تقاضای ثابت و قابل استنادی است که از داخل رخ داده است. دوم اینکه در شرایط پرتلاطم بینالمللی که سیاهنماییها علیه ایران همواره وجود داشته است، محور قرار دادن گردشگری ورودی و وابسته کردن توسعه گردشگری کشور به تقاضای گردشگران ورودی کار پرریسکی است. زیرا با اندک اتفاق بینالمللی، تقاضای گردشگری کشور با خطر مواجه خواهد شد. این درحالی است که گردشگری داخلی نسبت به این متغیر اثرپذیری ندارد. جای تأکید دارد که این رویکرد توسعه همراستا با مواد (۳) و 2(22) سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی است.